----
هر صبح، خدا می آید تا ما را هر کجا که هستیم پیدا کند. او ما را به برخاستن از این دنیا، فرا می خواند. تا نگاه کنیم و پی ببریم که ما برای بهشت ساخته شده ایم.
پاپ فرانسیس
---
قرائت اول پيدايش 28: 10-22
(نردباني بر زمين برپا شده، و فرشتگان خدا، بر آن صعود و نزول ميكردند.)
بخشي از كتاب پيدايش
در آن روزها، يعقوب، از بِئرشَبَع روانه شده، به سوي حران رفت. و به موضعي نزول كرده، در آنجا شب را به سر برد، زيرا كه آفتاب غروب كرده بود و يكي از سنگهاي آنجا را گرفته، زير سر خود نهاد و در همان جا خوابید. و خوابي ديد كه ناگاه نردباني بر زمين برپا شده، كه سرش به آسمان ميرسد، و اينك فرشتگان خدا، بر آن صعود و نزول ميكنند. در حال، خداوند بر سر آن ايستاده، ميگويد: «من هستم يهوه، خداي پدرت ابراهيم،
و خداي اسحاق. اين زميني را كه تو بر آن خفتهاي به تو و به ذريت تو ميبخشم. و ذريت تو مانند غبار زمين خواهند شد، و
به مغرب و مشرق و شمال و جنوب منتشر خواهي شد، و از تو و از نسل تو جميع قبايل زمين بركت خواهند يافت. و اينك من با تو هستم،
و تو را در هر جايي كه روي، محافظت فرمايم تا تو را بدين زمين بازآورم، زيرا كه تا آنچه به تو گفتهام، بجا نياورم، تو را رها نخواهم كرد.» پس يعقوب از خواب بيدار شد و گفت: «البته يهوه در اين مكان است و من ندانستم.» پس ترسان شده، گفت: «اين چه مكان ترسناكي است!
اين نيست جز خانه خدا و اين است دروازه آسمان.» بامدادان يعقوب برخاست و آن سنگي را كه زير سر خود نهاده بود، گرفت، و چون ستوني برپا داشت، و روغن بر سرش ريخت. و آن موضع را بيتئيل ناميد، لكن نام آن شهر اولاً لوز بود. و يعقوب نذر كرده،
گفت: «اگر خدا با من باشد، و مرا در اين راه كه ميروم محافظت كند، و مرا نان دهد تا بخورم، و رخت تا بپوشم، تا به خانه پدر خود به سلامتي برگردم، هرآينه يهوه، خداي من خواهد بود. و اين سنگي را كه چون ستون برپا كردم، بيتالله شود.
اين است سخن خدا. - خدا را سپاس باد.
مزمور برگردان مزمور 91
- مرا محافظت نما، ای خداوند، امید من به توست.
آنكه در ستر حضرت اعلي نشسته است،
زير سايه قادرمطلق ساكن خواهد بود.
درباره خداوند ميگويم كه او ملجا و قلعه من است
و خداي من كه بر او توكل دارم.
- مرا محافظت نما، ای خداوند، امید من به توست.
زيرا كه او تو را از دام صياد خواهد رهانيد
و از وباي خبيث.
به پرهاي خود تو را خواهد پوشانيد
و زير بالهايش پناه خواهي گرفت.
- مرا محافظت نما، ای خداوند، امید من به توست.
چونكه به من رغبت دارد او را خواهم رهانيد
و چونكه به اسم من عارف است او را سرافراز خواهم ساخت.
چون مرا خواند او را اجابت خواهم كرد.
من در تنگي با او خواهم بود
و او را نجات داده، مُعَزَّز خواهم ساخت.
- مرا محافظت نما، ای خداوند، امید من به توست.
سرود قبل از انجيل دوم تيموتاؤس 1: 10
هللويا- منجي ما مسيح عيسي آشكار گرديده است، او كه مرگ را نابود نمود
و حيات و جاودانگي را توسط انجيل درخشان ساخت. - هللويا.
انجيل متي 9: 18-26
(دخترم هماكنون مرده است، ولي بيا و دست خود را بر او بگذار و او زنده خواهد شد.)
بخشي از انجيل متي - درود بر تو اي خداوند.
در آن ایام، در حاليكه عیسی هنوز سخن ميگفت، يكي از رؤسا آمده در مقابل او تعظيم نمود و گفت: "دخترم هماكنون مرده است،
ولي بيا و دست خود را بر او بگذار و او زنده خواهد شد". عيسي برخاست و با شاگردانش به دنبال او رفت. آنگاه زني كه براي مدت دوازده سال
مبتلا به خونريزي بود، از پشت سر او آمد و دامن ردايش را لمس نمود زيرا پيش خود گفته بود: "اگر فقط ردايش را لمس كنم شفا خواهم يافت". عيسي برگشته، او را ديد و گفت: "شجاع باش، دخترم. ايمانت تو را شفا داده است". و از همان لحظه شفا يافت. هنگاميكه عيسي به خانه
رئيس رسيد و نوحهگران و جمعيت مضطرب را ديد، گفت: از اينجا بيرون برويد، اين دختر نمرده بلكه خواب است". و ايشان به او خنديدند. ولي هنگاميكه مردم بيرون رفتند، وي داخل شد و دست دختر را گرفت و او برخاست. خبر اين واقعه در سراسر آن ناحيه پخش شد.
اين است سخن خدا. - ستايش بر تو، اي مسيح.
قرائت انجيل امروز از ايمان شگفت و زيباي دو شخص صحبت ميكند كه به خاطر همين ايمان، اعمال شگفت خدا را در زندگي خود تجربه ميكنند.
مورد اول ايمان يك رئيس كنيسه است كه نزد عيسي ميآيد و با فروتني او را پرستش نموده ميگويد: "اكنون دختر من مرده است، ليكن بيا و
دست خود را بر وي بگذار كه زيست خواهد كرد."
مورد دوم ايمان يك زن مبتلا به خونريزي است كه چون طبق شريعت يهود به خاطربيمارياش ناپاك تلقي ميشد، آنقدر متواضع است كه جرأت
نميكند علناً از عيسي تقاضاي شفا نمايد. او به خود ميگويد: "اگر محض راديش را لمس كنم شفا مييابم."
در هر دو مورد، عيسي كه براي عطاي شفاي خود چيزي جز قلبي فروتن و سرشار از ايمان نميخواهد، ايمان شگفت اين دو شخص را پاداش ميدهد.
٭ براي عيسي هر انسان ارزشي مطلق دارد كه بس مهمتر از آداب و رسوم انساني و حتي مقررات شرعي است. چه آداب و رسوم و يا طرز فكر
غلطي موجب ميشود كه ما از بعضي انسانها فاصله بگيريم و آنها را در شأن خود ندانيم؟
٭ با اينكه عيسي حضوري مرئي بين ما ندارد، آيا ايمان داريم كه او در كلام زندهاش، و در رازهاي كليسا به گونهاي واقعي حاضر است و چنانچه
با فروتني و ايمان از اين وسايل فيض استفاده كنيم، ما نيز ميتوانيم "رداي" او را لمس كنيم و از شفاي او بهرهمند شويم؟