در حال بارگزاری وبسایت فارسی کاتولیک...





تعالیم رسمی کلیسای کاتولیک برای جوانان (youcat)


اینجا هستید:

من ایمان دارم ... به کلیسای یکتا، مقدس، همگانی و رسولی



✔️ بخش نخست: به چه منظور بر این کره خاکی به سر می بریم، چه باید بکنیم و روح القدس چگونه ما را در این زندگی یاری می رساند
✔️ فصل اول: منزلت بشری
✔️ فصل دوم: جامعه بشری
✔️ فصل سوم : کلیسا
✔️ بخش دوم: ده فرمان
✔️ فصل اول: فرمان نخست: من هستم یهوه، خدای تو. تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد.. ::: ::: ::: «خداوند، خدای خود را از صمیم قلب، با سراسر جان و با همه اندیشه هایت دوست داشته باش»
✔️ فرمان دوم: نام یهوه خدای خود را به باطل مبر. ::: ::: ::: «خداوند، خدای خود را از صمیم قلب، با سراسر جان و با همه اندیشه هایت دوست داشته باش»
✔️ فرمان سوم: روز خداوند (سبت) را تقدیس نما! ::: ::: ::: «خداوند، خدای خود را از صمیم قلب، با سراسر جان و با همه اندیشه هایت دوست داشته باش»
✔️ فرمان چهارم: پدر و مادر خود را احترام نما. ::: ::: ::: «همنوع خود را بسان خود دوست بدار»
✔️ فرمان پنجم: قتل مکن!
✔️ فرمان ششم: زنا مکن!
✔️ فرمان هفتم: دزدی مکن!
✔️ فرمان هشتم: شهادت دروغ مده.
✔️ فرمان نهم: به زن همسایه خود طمع مورز.
✔️ فرمان دهم: به هیچ چیز که از آن همسایه تو باشد، طمع مکن

    👈🏻 چرا فقط می تواند یک کلیسا وجود داشته باشد؟


    همانطور که فقط یک مسیح وجود دارد، پس فقط هم ممکن است که یک بدن مسیح، یک عروس مسیح، یعنی تنها یک ← کلیسای واحد برای عیسی مسیح وجود داشته باشد. او سر است، و کلیسا بدن است. آنان با یکدیگر «کل مسیح» را تشکیل می دهند (به گفته آگوستین). همان گونه که یک بدن اعضای بسیاری دارد، اما فقط یک بدن است، کلیسای واحد نیز از کلیساهای کوچک متعدد تشکیل می شود (حوزه های اسقف نشین) [811-816، 866، 870].


    عیسی کلیسایش را بر زیربنایی به نام ← رسولان بنا کرداین زیربنا تا به امروز حامل کلیساست. ایمان رسولان، به رهبری و هدایتِ پطرس که «سران را در محبت هدایت می کند» (به گفته ایگناتسیوس اهل انطاکیه)، در ← کلیسا نسل به نسل انتقال داده شده است. همچنین ← آیین های فیض بخش که عیسی به مجمع رسولان سپرده است، هنوز هم با قوای نخستین خود عمل می کنند ← 25.


    👈🏻 آیا مسیحیان غیر کاتولیک هم براداران و خواهران ما هستند؟


    همه تعمید شدگان به ← کلیسای عیسی مسیح تعلق دارند. از این رو، تعمیدگرفتگانی هم که خود را از  مشارکت کامل با کلیسای کاتولیک، یعنی مکانی که در آن کلیسای عیسی مسیح تداوم دارد، مجزا احساس می کنند، به حق مسیحی نامیده می شوند و از این رو، خواهران و برادران ما هستند [817-819].


    جدایی ها در یک کلیسای واحد متعلق به مسیح، به دلیل تحریف هایی در آموزه مسیح، خطاهای انسانی و کمبود آمادگی برای آشتی در کلیسا ایجاد شده اند _ اغلب نیز در میان نمایندگان هر دو طرف. مسیحیان امروزی در انشقاق تاریخی کلیسا قصوری بر گردن ندارند. روح القدس در ← کلیساهای جدا شده از کلیسای کاتولیک و دیگر ← جماعات کلیسایی نیز در راه نجات انسان ها عمل می کند.

    همه عطایای موجود در آنجا، برای نمونه کتاب مقدس، ← آیین های فیض بخش، ایمان، امید، محبت، و ← عطایای روحانیدیگر، از مسیح منشاء می گیرند. هر جا که روح مسیح زندگی کند، در آنجا نوعی پویایی درونی برای ایجاد «اتحاد مجدد» وجود دارد، زیرا چیزهایی که به هم تعلق دارند، به رشد و نمو در کنار یکدیگر گرایش دارند. 


    👈🏻 برای اتحاد کلیسا باید چه کنیم؟


    ما باید در کلام و در کردار به آن مسیحی گوش دهیم که خواسته واضح او این است «که همه باهم یکی گردند» (یو، 17، 21) [820-822].


    مسیحیان چه پیر و چه جوان باشند، موضوع اتحادِ مسیحیان به همه آنان مربوط می گردد. اتحاد یکی از   مهم ترین خواسته های مسیح بود. او خطاب به پدر چنین دعا کرد: «همه باید با هم یکی باشند ... تا دنیا ایمان آورد که تو مرا فرستاده ای» (یو، 17، 21). جدایی ها همانند زخم هایی بر بدن مسیح هستند، آنها دردناک و چرکین هستند. جدایی ها به دشمنی ها می انجامند و ایمان و اعتبار مسیحیان را تضعیف         می سازند. برای این که رسوایی این جدایی از جهان پاک گردد، باید هر دو طرف توبه و به سوی خدا بازگشت کنند. همچنین لازم است، نسبت به باورهای ایمانی یکدیگر و اختلاف های آنها با یکدیگر، شناخت داشته باشیم، اما پیش از هر چیز، نیایش مشترک و خدمت مشترک مسیحیان به انسان ها است که اهمیت دارد. مسئولان کلیسایی نباید اجازه دهند که گفت و گوهای الهیات شناختی متوقف شود.


    👈🏻 چرا کلیسا مقدس است؟


    ← کلیسا به این دلیل مقدس نیست که برای نمونه همه اعضای آن مقدس هستند، بلکه از آن رو که خدا، قدوس و در آن در حال عمل است. کلیه اعضای کلیسا به سبب غسل تعمیدشان تقدس یافته اند [823-829].


    هرکجا که اجازه دهیم، خدای سه گانه ما را لمس کند، در محبت رشد می کنیم و تقدس و شفا می یابیم. کسانی که مقدس هستند، کسانی هستند که محبت می ورزند-  نه به این سبب که آنان خوب می توانند این کار را انجام دهند، بلکه از آن رو که  خدا آنان را لمس کرده است. آنان آن محبتی را که از سوی خدا دریافت کرده اند، به دیگران منتقل می کنند، آن هم اغلب به روش ویژه و خاص خودشان. آنان با رسیدن به خدا، کلیسا را نیز تقدس می بخشند، زیرا «بهشت خود را صرف آن می کنند» که از ما در مسیر رسیدن به ← تقدس پشتیبانی کنند ← 124.


    👈🏻 چرا کلیسا کاتولیک نامیده می شود؟


    «کاتولیک» (به یونانی katholon ) یعنی متمایل بودن به کل. ← کلیسا کاتولیک است، زیرا مسیح آن را فراخوانده است تا به کل ایمان اعتراف کند، کل ← آیین های فیض بخش را حفظ و نگهداری کند، آنها را بجای آورد و خبر خوش را به همهبشارت دهد. و مسیح، کلیسا را نزد همه قوم ها فرستاد [830-831، 849-856].


    -


    👈🏻 چه کسی به کلیسای کاتولیک تعلق دارد؟


    کسانی به جماعت کامل کلیسای کاتولیک تعلق دارند که در اتحاد  با ← پاپ و ← اسقف ها و از راه اقرارِ ایمان کاتولیکی و شرکت در ← آیین های فیض بخش، خود را با عیسی مسیح پیوند زنند [836-838].


    خداوند خواهان فقط یک کلیسا برای همه بود.  متاسفانه ما مسیحیان نسبت به این آرزوی مسیح بی وفایی نشان دادیم. به رغم آن، همه ما هم اکنون نیز به واسطه ایمان و غسل تعمیدمان پیوندی ژرف با یکدیگر داریم.  


    👈🏻 کلیسا چه مناسباتی با یهودیان دارد؟


     یهودیان «برادران و خواهران بزرگ تر» مسیحیان هستند، زیرا خدا ابتدا آنان را دوست داشت و با آنان سخن گفت. این که عیسی مسیح به شکل انسانی اش یک یهودی بود، ما را با یکدیگر پیوند می زند. اما این که کلیسا در عیسی مسیح پسر خدای زنده را می بیند، ما را از هم جدا می سازد. اما همه ما با هم در انتظارِ آمدن نهایی مسیح، یکی هستیم [839-840].


    ایمان یهودی ریشه ایمان ماست. کتاب مقدس یهودیان که ما آن را ← عهد عتیق می نامیم، بخش نخست کتاب مقدس ما را تشکیل می دهد. تصویر یهودی _ مسیحی از انسانی که اصول اخلاق اش از ده فرمان تأثیر گرفته است، بنیانی برای دموکراسی غربی به شمار می رود. باعث شرمندگی است که مسیحیان برای چندین سده نمی خواستند این خویشاوندی با یهودیان را بپذیرند و با ادله شبهه الهیات شناختی اغلب به آتش تنفری مرگبار نسبت به یهودیان دامن زده اند. به این منظور پاپ ژان پل دوم به مناسبت فرارسیدن سال مقدس ۲٠٠٠ از آنان موکداً طلب بخشش کرد. شورای دوم واتیکان خاطرنشان می سازد که گناهکار شمردن جمعی یهودیان در مرگ مسیح بر صلیب، مجاز نیست ← 96-97، 335.


    👈🏻 کلیسا چه نظری نسبت به ادیان دیگر دارد؟


    کلیسا به تمام آنچه که در ← ادیان دیگر نیک و حقیقی است، حرمت می گذارد. کلیسا به آزادی دین در مقام یکی از حقوق انسانی، توجه نشان و آن را ترویج می دهد. به رغم آن، کلیسا می داند که عیسی مسیح تنها منجی کل بشر است. تنها او «راه و راستی و حیات است» (یو، 14، 6) [841-845، 846-848]. 


    هر که درجستجوی خداست، به ما مسیحان نزدیک است. درجه مخصوصی از «مشابهت» با مسلمانان وجود دارد. اسلام نیز همانند یهودیت و مسیحیت جزو ← ادیان یکتاپرست است (← یکتاپرستی). مسلمانان نیز خدای آفریننده و ابراهیم را به عنوان پدر ایمانشان، احترام و تجلیل می کنند. عیسی از نظر قرآن، پیامبری بزرگ است؛ مریم، مادر او، مادر یک پیامبر به شمار می رود. کلیسا این آموزش را ترویج   می دهد که همه کسانی که بدون تقصیر شخصی، مسیح و کلیسایش را نمی شناسند، اما صادقانه خدا را   می جویند و از ندای وجدانشان پیروی می کنند، به نجات ابدی دست خواهند یافت. اما کسی که به این شناخت رسیده باشد که عیسی مسیح «راه، راستی و حیات» است، اما نخواهد او را پیروی کند، نمی تواند از راه های دیگر، به نجات دست یابد. منظور از عبارت "Extra ecclesiam nulla salus" (بیرون از کلیسا، نجات یافت نمی شود) نیز همین است ← 199.


    👈🏻 به چه دلیل کلیسا را رسولی می نامند؟


    ← کلیسا رسولی نامیده می شود، زیرا بر ← رسولان بنیان یافته است، به روایات آنان تکیه می زند و توسط جانشینان آنان هدایت و رهبری می شود [857-860، 869، 877]. 


    عیسی ← رسولان را در مقام همکاران نزدیک خود فراخواند. آنان شاهدان عینی او بودند. او پس از رستاخیزش بارها بر آنان ظاهر شد. او روح القدس را به آنان بخشید و آنان را به عنوان سفیران دارای اختیارِ خود به سراسر جهان فرستاد. در کلیسای نوپا ، آنان ضامنان یکپارچگی بودند. آنان این رسالت و اختیارات خود را از طریق دستگذاری به جانشینانشان، یعنی ← اسقف ها منتقل کردند. تا به امروز نیز چنین است. به این خط سیر، ← تسلسل رسولی می گویند ← 92.


    👈🏻 کلیسای یکتا، مقدس، همگانی و رسولی چگونه بنا شده است؟


    در کلیسا هم ← مسیحیان عام و هم  افراد روحانی (← روحانیون) یافت می شوند . آنان همگی در مقام فرزندان خدا دارای ارزش یکسان هستند. آنان وظایفی هم ارزش، لیکن بسیار متفاوت دارند. رسالتی که مسیحیان عام برای انجام آن به جهان فرستاده می شوند این است که سراسر جهان را به سوی ملکوت خدا هدایت کنند. در کنار آنان، طبقه ای از صاحب منصبان (روحانیون) با خدمات مربوط به اداره کلیسا، آموزش و تقدس بخشی قرارداده شده است. در هر دو رده، مسیحیانی یافت می شوند که با در پیش گرفتن تجرد، فقر و فرمانبری، به شکل ویژه ای خود را در اختیار خدا می گذارند (برای نمونه، روحانیون وقف شده) [871-876، 934، 935].


    وظیفه هر مسیحی این است که انجیل را با زندگی خود گواهی دهد. اما خدا با هر انسانی راه شخصی او را طی می کند. عده ای را به عنوان ← غیرروحانی در نظر می گیرد تا در خانواده و با شغل خود در میانه جهان، ملکوت خدا را بنا کنند. برای این منظور در تعمید و ← استواری همه عطایای لازم روح القدس را به آنان می بخشد. و به برخی دیگر  مسئولیت شبانی را می دهد تا قوم او را هدایت کنند، آموزش دهند، و تقدیس کنند. هیچ کس نمی تواند این مسئولیت را به خود بدهد، بلکه این خداوند است که این رسالت را به او می دهد و با تقدیس و تدهین او برای این وظیفه، نیروی الهی خود را توشه راهشان می سازد. به این ترتیب، آنان می توانند به نمایندگی از طرف مسیح عمل کنند و ← آیین های فیض بخش را به اجراء بگذارند← 259.      


    👈🏻 رسالت مسیحیان عام چه است؟


    رسالت اشخاص عادی و ← مسیحیان عام این است که در جامعه تعهداتی برعهده گیرند تا ملکوت خدا در میان انسان ها رشد و نمو کند [897-913، 940-943].


    یک فرد ← مسیحی عام، مسیحی درجه دوم نیست، زیرا او نیز در کهانت مسیح سهیم است (کهانت همگانی یا مشترک). او مراقب این است که انسان های پیرامون او (در مدرسه، در آموزشگاه، در خانواده و در محل کار) با انجیل و مسیح آشنا و به آن علاقمند گردند. او با ایمان خود، بر جامعه، بر اقتصاد و بر سیاست تأثیر می گذارد. او زندگی کلیسایی را نیز از راه خدمت شماسی و قرائت کلام خدا در مراسم پشتیبانی می کند، خود را به عنوان مدیر گروه های گوناگون در اختیار کلیسا قرار می دهد و در تجمع های کلیسایی (برای نمونه در شورای انجمن شبانی، یا بعنوان هیئت مدیره کلیسا) به خدمت مشغول می شود. بویژه جوانان باید به طور جدی در این زمینه تعمق کنند که خدا آنان را دقیقاً در کجا لازم دارد. 


    👈🏻 چرا کلیسا سازمانی دمکراتیک نیست؟


    پایه و اصل دمکراسی این است: تمامی قدرت از مردم نشأت می گیرد. اما در ← کلیسا تمام قدرت از مسیح نشأت می گیرد. به این دلیل کلیسا ساختاری سلسله مراتبی دارد. اما مسیح همزمان به کلیسا ساختاری مبتنی بر همکاری نیز می بخشد [874-879].


    عنصر سلسله مراتب در ← کلیسا از آن تشکیل شده که هر گاه مقامات کلیسایی به کمک فیض خدا کاری را انجام دهند یا چیزی ارائه دهند که به خودی خود نمی توانند آن را انجام دهند، این خود مسیح است که در آن عمل می کند، یعنی هنگامی که آنان به جای مسیح ← آیین های فیض بخش را اجراء می کنند و با اختیارات او آموزش می دهند. عنصر همکاری در کلیسا از این تشکیل شده که مسیح کل ایمان را به جمعی دوازده نفره  از ← رسولان سپرد که جانشینان آنان به رهبری پاپ و خدمت «پطرس وار» او، کلیسا را هدایت و رهبری می کنند. از این سرآغاز همراه با همکاری است که شوراهای کلیسایی اجزایی اجتناب ناپذیر از کلیسا به شمار می روند. اما در دیگر مجامع کلیسایی، گردهم آیی ها و شوراها نیز امکان آن فراهم می آید که طیفی متنوع از عطایای روحانی و همگانی بودن کلیسای جهانی به ثمر برسند. 


    👈🏻 پاپ چه وظایفی دارد؟


    ← پاپ به عنوان جانشین پطرس قدیس و سرکرده مجمع اسقفان، منبع و ضامن یکپارچگی ← کلیسا است. او بالاترین مقام روحانی و بالاترین مرجع قدرت در تصمیم گیری های مربوط به آموزش های کلیسایی و تصویب قوانین است [880-882، 936-937].


    عیسی به پطرس جایگاهی ویژه و برتر در میان ← رسولان داد. این، پطرس را به بالاترین مقام اقتدار در  کلیسای نخستین بدل نمود. شهر ← روم، یعنی شهرِ کلیسای محلی ای که پطرس آن را رهبری می کرد و محل شهادت او بود، پس از مرگ او تبدیل به کانون جهت یابی باطنی برای کلیسای نوپا گشت. همه جماعات کلیسایی باید با روم همخوان می بودند، روم معیاری برای ایمان رسولی راستین، کامل و تحریف نشده به شمار می رفت. تا به امروز نیز  اسقف رم، همانند پطرس، شبان طراز اولِ آن کلیسایی است که سرکرده راستین آن شخص مسیح است. ← پاپ فقط در این نقش، «نایب مسیح بر زمین» است. او در مقام بالاترین مرجع قدرت در امور روحانی و آموزشی، از انتقال ایمان راستین به دیگران پاسداری می کند. او در صورتی که لازم باشد باید مأموریت های آموزشی را ملغی سازد یا صاحب منصبان تقدیس شده را در موارد خطاهای سنگین در مسایل ایمانی و اخلاقی از کار برکنار کند. یکپارچگی در امور ایمانی و اخلاقی که با ← مرجعیت تعلیمی کلیسا با سرکرده آن پاپ، تضمین شده است، دال بر  دوام و نفوذ کلیسای کاتولیک است.


    👈🏻 آیا اسقفان می توانند در مخالفت با پاپ و پاپ در مخالفت با اسقفان عمل کنند و آموزش دهند؟


     ← اسقفان نه در مخالفت با ← پاپ، بلکه فقط در همراهی با او قادر به عمل و تعلیم هستند. اما بر خلاف آن، پاپ می تواند در موارد کاملاً مشخصی بدون موافقت اسقفان تصمیم بگیرد [880-890].


    البته ← پاپ در تصمیم گیری های خود، به ایمان ← کلیسا وابسته است. در واقع در کلیسا یک حس همگانی ایمان وجود دارد: یک باور بنیادی در امور ایمانی، نشأت گرفته از روح القدس که همواره در کلیسا وجود دارد، تاحدودی به مفهومِ عقل سلیم کلیسا، یعنی «آنچه همگان همواره و در همه جا به آن ایمان داشته اند» (ونسان مقدس، اهل لرین).


    👈🏻 آیا پاپ براستی «مصون از خطا» است؟


    بله. اما ← پاپ تنها زمانی عاری از خطا سخن می گوید که طی یک اقدام کلیسایی رسمی ("ex cathedra")  یک قانون جزمی را اعلام می کند، یعنی هنگامی که تصمیمی الزام آور و ضروری در امور ایمانی و اخلاقی اتخاذ می نماید. همچنین تصمیم های مربوط به امور آموزشی در مجمع اسقفان که با مشارکت پاپ اتخاذ می شوند نیز ممکن است ویژگی خطاناپذیری به خود بگیرند، برای نمونه تصمیم های یک شورای هم آیی کلیسایی [888-892].


    مصونیت از خطای  پاپ ربطی به راست کرداری اخلاقی و هوشمندی او ندارد. در واقع این کلیسا است که از خطا مصون است، زیرا عیسی روح القدس را به آن وعده داده است که همواره کلیسا را در حقیقت نگاه داشته و آن را پیوسته ژرف تر به سوی حقیقت پیش می برد. هر گاه یک حقیقت ایمانی مسلم، انکار و یا تحریف شود، این کلیساست که باید سخن آخر را به شکل قطعی درباره آن که چه چیز درست و چه چیز نادرست است، به زبان آورد.  این همان رأی پاپ است. پاپ در مقام جانشین پطرس و ← اسقف ارشد، این اقتدار را دارد که حقایق مورد جدل را طبق سنت ایمان در کلیسا به گونه ای شکل دهد که به ایمانداران تمام عصرها  به عنوان «ایمان مطمئن» قابل عرضه باشد. این یعنی، پاپ یک حقیقت جزمی کلیسایی را اعلام می کند. از این رو، یک قانون جزمی کلیسایی نمی تواند هیچگاه محتوایی «تازه» داشته باشد. چنین قانون جزمی ای بسیار به ندرت اعلام می گردد. آخرین آن در سال ١٩٥٠ اعلام شد. 


    👈🏻 اسقفان چه تکالیف و وظایفی دارند؟


     ← اسقفان مسئول کلیساهای محلی که به آنان واگذار شده هستند و همچنین در مقابل ← کلیسا به طور کلی نیز در مسئولیت ها سهیم هستند. آنان اقتدار و اختیار خود را در مشارکت و همکاری با یکدیگر و به نفع کل کلیسا تحت رهبری ← پاپ به اجرا در می آورند [886-887، 893-896، 938-939].


    ← اسقفان باید در درجه اول ← رسول باشند، شاهدان وفادار عیسایی که خود شخصاً آنها را نزد خود فراخواند و به میان مردم فرستاد. بدین طریق آنان مسیح را نزد مردم و مردم را نزد مسیح می برند. این اصل بر مبنای بشارت کلام خدا، برگزاری ← آیین های فیض بخش و رهبری و هدایت ← کلیسا، انجام  می شود.اسقف در مقام جانشین رسولان، وظایف خود را با اقتدار رسولی شخصی انجام می دهد؛ او مأمور یا نوعی دستیار برای پاپ نیست. به رغم آن، او همراه با ← پاپ و تحت نظر او عمل می کند.


    👈🏻 چرا عیسی می خواهد، عده ای زندگی خود را برای همیشه بر اساس فقر، پاکدامنی در تجرد و اطاعت، بگذرانند؟


    خدا محبت است. اما او مشتاق محبت ما نیز هست. یکی از شکل های فداکاری همراه با محبت نسبت به خدا، همانند مسیح زندگی کردن است – یعنی، فقیر، پاکدامن و مطیع. کسی که چنین زندگی کند، سر و قلب و دستانش برای خدا و همنوعانش آزاد است [914-933، 944-945].


    پیوسته انسان هایی هستند که اجازه می دهند، مسیح آنان را کاملاً تسخیر کند، به طوری که آنان «بخاطر ملکوت خدا» (مت، 19، 12) همه چیز را فدای خدا می کنند، حتی عطایای زیبایی همچون دارایی شخصی، تصمیم گیری شخصی و عشق زناشویی. چنین زندگی بر طبق ← پندهای انجیل در فقر، پاکدامنی و اطاعت، به همه مسیحان نشان می دهد، که همه چیز فقط این جهان نیست. تازه، ملاقات «رو در رو» با داماد الهی است که انسان را سرآخر خوشبخت می کند.


"