در حال بارگزاری وبسایت فارسی کاتولیک...





تعالیم رسمی کلیسای کاتولیک برای جوانان (youcat)


اینجا هستید:

فصل اول: فرمان نخست: من هستم یهوه، خدای تو. تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد.. ::: ::: ::: «خداوند، خدای خود را از صمیم قلب، با سراسر جان و با همه اندیشه هایت دوست داشته باش»



✔️ بخش نخست: به چه منظور بر این کره خاکی به سر می بریم، چه باید بکنیم و روح القدس چگونه ما را در این زندگی یاری می رساند
✔️ فصل اول: منزلت بشری
✔️ فصل دوم: جامعه بشری
✔️ فصل سوم : کلیسا
✔️ بخش دوم: ده فرمان

✔️ فصل اول: فرمان نخست: من هستم یهوه، خدای تو. تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد.. ::: ::: ::: «خداوند، خدای خود را از صمیم قلب، با سراسر جان و با همه اندیشه هایت دوست داشته باش»

✔️ فرمان دوم: نام یهوه خدای خود را به باطل مبر. ::: ::: ::: «خداوند، خدای خود را از صمیم قلب، با سراسر جان و با همه اندیشه هایت دوست داشته باش»
✔️ فرمان سوم: روز خداوند (سبت) را تقدیس نما! ::: ::: ::: «خداوند، خدای خود را از صمیم قلب، با سراسر جان و با همه اندیشه هایت دوست داشته باش»
✔️ فرمان چهارم: پدر و مادر خود را احترام نما. ::: ::: ::: «همنوع خود را بسان خود دوست بدار»
✔️ فرمان پنجم: قتل مکن!
✔️ فرمان ششم: زنا مکن!
✔️ فرمان هفتم: دزدی مکن!
✔️ فرمان هشتم: شهادت دروغ مده.
✔️ فرمان نهم: به زن همسایه خود طمع مورز.
✔️ فرمان دهم: به هیچ چیز که از آن همسایه تو باشد، طمع مکن

    👈🏻 «من هستم یهوه، خدای تو» به چه معناست؟ (خرو، 20: 2)


    از آنجا که خدای قادر متعال خود را به ما در مقام خدا و خداوندگار نمایان ساخته است، مجاز نیستیم چیزی را فراتر از او قرار دهیم، چیزی را از او مهم تر بپنداریم و شیء یا شخصی را به او برتری دهیم. شناخت خدا، خدمت به خدا، پرستش خدا - این در زندگی آدمی اولویتی مطلق دارد [2084-2093، 2133-2134].

     


    خدا انتظار دارد که ما همه ایمان خود را به او ببخشیم؛ کل امید خود را متوجه او سازیم و کل توان خود در راه محبت را به سوی او معطوف سازیم. فرمان دوست داشتن خدا، مهم ترین فرمان در میان همه فرامین و به منزله کلیدی برای دیگر فرامین است. از این روست که در سرآغاز ده فرمان آورده شده است.

     


    👈🏻 چرا خدا را پرستش می کنیم؟


    ما خدا را از آن رو پرستش می کنیم که او وجود دارد و تکریم و پرستش، پاسخی مناسب به تجلی و حضور او هستند. «خداوند خدای خود را سجده کن و او را فقط عبادت نما» (مت، 4: 10) [2095-2105، 2135-2136].

     


    اما پرستش خدا به نفع بشر نیز هست، چرا که انسان را از بندگی قدرت های این جهان فارغ می سازد. آنجا که خدا پرستش نشود، آنجا که خدا دیگر خداوندِ زندگی و مرگ نباشد، قدرت های دیگر جای او را می گیرند و منزلت بشری را به خطر می اندازند ← 485.

     


    👈🏻 آیا می توان انسان ها را مجبور به ایمان آوردن به خدا کرد؟


    خیر. هیچکس اجازه ندارد دیگری، حتی فرزندان خود را وادار به ایمان آوردن سازد، همان گونه که مجاز نیست هیچ انسان دیگری را به بی ایمانی وادار سازد. انسان می تواند فقط در آزادی مطلق تصمیم به ایمان آوردن گیرد. اما مسیحیان فراخوانده شده اند، از راه کلام و ارائه سرمشق، به دیگر انسان ها کمک کنند، راه ایمان را بیابند [2104-2109، 2137].

     


    پاپ ژان پل دوم می گوید: «اعلام مسیح و شهادت دادن به او، اگر با احترام به وجدان تحقق یابد، آزادی را مخدوش نمی سازند... ایمان مستلزم طبیعت آزادانه انسان است، اما همزمان باید آن را به او عرضه و تقدیم کرد» (رساله Redemptoris Missio، 1990، بند 8).

     


    👈🏻 «تو را خدایان دیگر غیر از من نباشد » به چه معناست؟


    آنچه این فرمان برای ما غیرمجاز می سازد، به این شرح است:

    پرستش خدایان یا بت های دیگر یا ستایش یک الگوی آرمانی زمینی یا وقف کردن خود به یک امر زمینی (ثروت، نفوذ، موفقیت، زیبایی، جوانی و غیره).

    خرافه پرستی، یعنی به جای ایمان داشتن به قدرت، مشیت و ← برکات خدا، وابسته شدن به عملکردهای مربوط به علوم غریبه، جادو یا فرقه های مرموز و ناشناخته یا مشغول کردن خود به غیبگویی یا احضار ارواح.

    به چالش طلبیدن خدا با کلام یا کردار.

    • ← توهین به مقدسات.

    از راه فساد به قدرت معنوی دسترسی پیدا کردن و با کردار خود قداست را خدشه دار کردن (تقدس نمایی شمعون گری» با رجوع به رس، 8، 9-24]).

    [2110-2128، 2138-2140]

     


    -


    👈🏻 آیا علوم خفیه با مسیحیت همخوانی دارد؟


    خیر. علوم خفیه حقیقت وجود خدا را نادیده می گیرند. خدا یک وجود شخصی است؛ او محبت و سرچشمه حیات است نه یک انرژی سرد و بی روحِ کائناتی. خدا انسان را خواسته و آفریده است، اما انسان، خود ماهیتی الهی ندارد، بلکه مخلوقی است مجروح به گناه، در معرض مرگ و نیازمندِ رستگاری. در حالی که هواداران علوم خفیه اغلب فرض را بر این می گذارند که آدمی قادر است خود را نجات دهد، مسیحیان معتقد هستند که فقط عیسی (یسوع یا یشوعا) مسیح و فیض الهی آنان را به رستگاری می رساند. طبیعت و کائنات هم خدا نیستند (آن گونه که همه خدایی [پانتئیسم] مدعی است). بیشتر از آن باید گفت که خالق، با همه محبت خود نبست به ما، بی نهایت بزرگ تر و متفاوت تر از همه چیزهایی است که آفریده است [2110-2128].

     


    عده بسیاری این روزها برای حفظ سلامتی جسمی خود، به کلاس های یوگا می روند یا در کلاس های مراقبه شرکت می کنند (مراقبه [مدیتیشن]) تا آرام شوند و گرد هم بیایند یا به کارگاه های رقص می روند تا به تجربه های جسمی جدیدی دست پیدا کنند. این فنون همواره هم خالی از زیان نیستند. آنها برخی اوقات به ابزارهایی برای آموزه ای مغایر با مسیحیت تبدیل می شوند: علوم خفیه. هیچ انسان عاقلی نباید در آن دیدگاه نامعقولی شریک شود که در آن، ارواح، اجنه و فرشتگانِ (ناشناخته) در هم می لولند، افراد در آن به جادوگری اعتقاد دارند و در آن، «خبره ها» دانشی پنهان دارند که از «مردم نادان» دریغ شده است. حتی در اسرائیلِ عهد عتیق نیز از ایمان به چند خدا و ارواح در اقوام پیرامون اسرائیل پرده برداشته شد. فقط خداست که خداوندگار است؛ هیچ خدای دیگری جز او وجود ندارد. همچنین هیچ فن (جادویی) وجود ندارد که با توسل به آن بتوان جلوی «امر خدایی» را گرفت، آرزوهای خود را بر کائنات تحمیل کرد و خود را به رهایی رساند. بسیاری موارد در علوم خفیه از دیدگاه مسیحی ← خرافه یا ← علم غیب به شمار می روند.

     


    👈🏻 آیا خداناباوری و الحاد همواره به منزله گناهی مغایر با فرمان نخست است؟


    کسی که خدا را آگاهانه و به عمد انکار می کند، درقبال فرمان نخست دست به گناه می زند. اما اگر برای نمونه، یک نفر درباره خدا اطلاعاتی نداشته باشد یا در پیشگاه وجدان خود در حال سبک و سنگین کردن مسأله خدا باشد و هنوز قادر به ایمان یافتن نباشد، مسئولیت مربوط به این فرمان به شدت محدود می گردد. [2127-2128]

     


     

    مرز میان «عدم توانایی به ایمان» و «عدم تمایل به ایمان» نامشخص و مبهم است. این رفتار که فردی ایمان را به سادگی در مقام امری فاقد اهمیت مردود شمارد، بی آن که آن را آزموده باشد، اغلب بدتر از انتخاب آگاهانه و اندیشه شده ← خداناباوری است ← 5.

     


    👈🏻 چرا عهد عتیق تصویرسازی از خدا را قدغن می سازد و چرا ما مسیحیان این روزها دیگر این ممنوعیت را رعایت نمی کنیم؟


    فرمان نخست برای حفاظت از راز خدا و رویگردانی از پرستش های کفرآمیز، چنین مقرر کرد: «صورتی تراشیده و هیچ تمثالی از آنچه بالا در آسمان است و از آنچه پایین در زمین است و از آنچه در آب زیر زمین است، برای خود مساز» (خرو، 20: 4) اما از آنجا که خدا در وجود عیسی (یسوع یا یشوعا) مسیح، خود چهره ای انسانی به خود داده است، ممنوعیت تصویرپردازی در مسیحیت برچیده شد؛ در کلیسای شرق حتی شمایل مقدس به شمار می روند [2129-2132، 2141].

     


    آگاهی پدران اسرائیل از این امر که خدا برتر از همه چیز است (← امر استعلایی) و از هر چیزی در جهان بزرگ تر است، این روزها هنوز در یهودیت و اسلام زنده است، یعنی دو دینی که در آنها هنوز مانند گذشته تصویرپردازی از خدا مجاز نیست. در مسیحیت، ممنوعیت تصویرپردازی از خدا با استناد به شخص مسیح از سده چهارم خفیف شد و در شورای دوم نیقیه (سال 787 میلادی) برچیده شد. خدا با انسان شدنش، دیگر به طور مطلق غیرقابل تصور نیست؛ از زمان ظهور عیسی (یسوع یا یشوعا)، ما مجاز هستیم تصویری از ماهیت او را برای خود بسازیم: «کسی که مرا دید، پدر را دیده است» (یو، 14: 9) ← 9.

     


"